پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

36 سال 10 ماه 20 روز


آخرین جلد را توی قفسه جا دادم و چند قدم عقب رفتم: یک دیوار  ماهی سیاه کوچولو  چاپ اول .هری پاتر چاپ انگلستان. دو قرن سکوت. ترانه های کریس د برگ. بی بال پریدن. شدن میشل اوباما. دفتر خاطرات آنه فرانک. کتابهای کریستین بوبن. تئوری انتخاب. صحیفه سجادیه سورمه ای رنگم. پروتکل های دانشوران صهیون.دیکشنری ترکی استانبولی همه و همه منظم توی قفسه بودند. تمام پول تو جیبی هایی که توی زیرپله های انقلاب خرج کرده بودم. تمام حقوق های اول ماه که شهرکتاب یوسف آباد را آباد کرده بود. تمام گولو آنجا بود...
دیشب بالاخره اتاق کتابخانه از توی آرزوهایم بیرون آمد و چشم هایم را روشن کرد.  و همان وقت .درست همان وقت فهمیدم همه کتابهایم تمام این سالها توی دلم بوده اند و هرکجا که رفته ام، هر حرفی که زده ام، هر فکری که کرده ام از توی همین ها بوده ...
دیشب در 36 سال و 10 ماه و 20 روزگی دوباره بالغ شدم و خدا را شکر کردم که دستم را گرفته و توی دست کسانی گذاشته که جلوی لیست آرزوهایم تیک سبز میزنند. سبز ، رنگ اتاق کتابخانه و رنگ فصلی که در پیش است...


پیش نوشت:  پرسیدی تو اگه میخواستی بری کانادا و چهارتا کتابت میشد ببری چی میبردی؟ جدای اینکه هیچ جوابی ندارم باید بگویم ای به قربان آن لهجه ی سکرآور شیرازی ات...
نظرات 2 + ارسال نظر
تیلوتیلو دوشنبه 14 بهمن 1398 ساعت 10:33 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/


منم لابلای کتابهای کتابخانه ام نوجوانی و جوانی و حالم را میبینم
کنار فروغ و سهراب و فریدون ...
لابلای کمدی دانته
یه جایی وسط کتابهای سحرانگیز شریعتی که حالا دیگر آنچنان دوستشان ندارم
تازگی برای خودم یک شاهنامه به نثر خریده ام
من اتاقی به عنوان کتابخانه ندارم
اما کتابخانه اتاقم قلبم را روشن میکند
گاهی یه ناخنک میزنم به شعرهای سپید و زرد و سرخ
گاهی هم سرک میکشم لابلای گذشته های نه چندان دور تاریخی دوران فراعنه
و چقدر لیست خرید کتابم هنوز بلند و بالاست
و عطش خواندن در وجودم شعله ور

سلام
دقیقا همین طوره
دیشب دیدم ردیف جلوی چشم فقط کتابهای مدیریت هست
بعد دوباره چیدم

فاطمه دوشنبه 14 بهمن 1398 ساعت 10:26 ق.ظ

دیوانه ...لهجه سکر آور شیرازی شهرستانی

عامو من خودمم نمیدونم کدوم رو قراره ببرم

سلام
من دیوانه ام؟
بلیط از شیراز گرفتی که رب انار ارسنجون منو نیاری!!!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.