پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

دوست به نزدیک دوست ، یار به نزدیک یار


عنوان هدف 39 سالگی است. 38 سالگی رو با کمتر دیدن دوستانم گذروندم. این جنبه اش خوب نبود. توی 39 سالگی نمیخوام بذارم کرونا بهانه بشه برای روزمرگی و بهانه آوردن. این از این.


38 قشنگم. 38 خوش هیکلم.38 با چروک های ریز پیشونی و دور چشم. چه سن خوبی بودی تو. چه امن بودی تو. ما با هم دادگاه کیفری برنده شدیم. چه بی نظیر بود اون لحظه. ما با هم از کار اخراج شدیم بعد با همین چشمای خودمون دیدیم وقتی حسینا نخواد هیچی و هیچ کس و هیچ شرایطی اتفاق نمی افته. امسال با هم درک کردیم "و ما تسقط من ورقه الا یعلمها (برگی نمی افته مگر اینکه حسینا بدونه و بخواد)" یعنی چی. و چه مهیب بود. و چه عجیب بود که من هنوز دارم توی شرکتی کار میکنم که 15 آذر ازش اخراج شدم!!! ترسیدم 38 جان، ترسیدم یه وقتی اون طرف این قدرت خدا باشم ، طرف گیرنده نه فرستنده. و چه قدر ترسناکه ، حسینا نخواد برامون...


38 ماندا با شما موند. یادته پارسال وقتی 37 بودی گفته بودم میخوام باهات ماندا رو خوب و دل سیر بغل کنم؟ چه خوب شد اون دفعه آخر حسابی بوش کردنم و سر زانوهاش رو بوس کردم و سرم رو فشرده به سینه اش. ماندا حالا نشسته توی الرحمن. سوره موزون برای ماندایی که هیچ کجای زندگی اش ریتم نداشت. 


توی ذهنم  دارم همینجوری عقبگرد میکنم به سمت پاییز میرم و تابستون و بهار... همش خوبی بوده. ولی به 39 بگو من دکتری دفاع کنم لطفاَ. باشه؟


و ای 39 که همیشه توی سایه 40 قرار میگیری. باید بگم سلاااام. ازت خوشم میاد و بهت امیدوارم. میدونستی برای من مصادف با سال اول قرن هستی؟ میخوام باهات کیف کنم. و آدم بدقلقی نیستم. خوش اومدی خانم.



هدف نوشت:

 چیست ازین خوبتر، در همه آفاق کار

دوست به نزدیک دوست، یار به نزدیک یار

دوست بر دوست رفت، یار به نزدیک یار

خوشتر ازین در جهان، هیچ نبوده‌است کار