پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

زیر چادرت قایم شوم

حالا مدتی هست که شما حسینایی و من گولو. مدتهاست که جای همراه و همسر و رفیق با آدمهایی که فرستاده ای پر شده و خودت بیشتر وقتها مخاطب خدایی ات بوده ای.و چقدر همه چیز همینطور  قشنگ تر است. اما فردا، همین فردای 17 اسفند، لطفا بشین توی دست های مادری. من ترسیده ام و می ترسم باور نکنند که من شیشه کسی را نشکسته ام، می ترسم و لطفا مرا زیر چادرت قایم کن تا همه چیز تمام شود و لطفا به خوبی و خوشی تمام شود.