پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

صفت شراب دارد

خود خوبی دارم

خدای خوبی دارم

همسر خوبی دارم

خانواده خوبی دارم

پنج شنبه را خانه پدری بودم. خواهرم را مادرم را خواهرزاده ام را حسابی بغل کرده ام.این روزها همسرم را  هزار بار بوسیده ام. فیلم های ناب دیده ام. کتابهای خوب میخوانم. توی محل کار بحمدلله آرامم. و یک چیزی کم است...

یک سال شده که با هم توی یک شرکت کار میکنیم. یک سال است همه فکر میکنند رابطه مان نزدیک تر شده. نزدیکی فیزیکی اما سم است سم است سم است. دل سیر با او سفر نرفته ام . حرفهایم رسوب بسته. نق هایم تلخ و بیات شده. ترسهایم توی سکوت رخنه کرده. من او را کم آورده ام و اینرا وقتی میفهمم که میاید کنارم مینشیند و همه نگفته هایم روی گونه هام شره میکند. 

میگوید بیا دوباره با هم دوست بشیم و چیزی توی قفسه سینه ام جرقه میزند. لاله من خیلی میخواهمت.