پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

مرداد بارانی

فیلم های سیل را که میبینم میفهمم هیچی پیشرفت نکرده ایم. هنوز هم اگر بخواهد به بادی و بارانی بند هستیم. زمانی ایران یک کشور چهار فصل بود. حالاهم چهار فصل است منتها فصلهایش بُر خورده .دیروز نماز آخر سال را خواندم: خدایا کم کاری هایم در این سال را نادیده بگیر و گناهانم را زیر سبیلی در کن و مثلا امسال من قرار آدم بشوم و کمتر خطا کنم. امروز روز اول سال است به تقویم دین و از دیشب دوپس دوپس هیئت ها به راه بوده و باز عده ای داد سخن میدهند که هزینه هیئت را خرج فقرا کنید و جواب می شنوند که خرج سگها را هزینه فقرا کنید و تهش فقرا فقیرتر میشوند و سگ ها کشته می شوند و قیام امام حسین با قیمه گره میخورد و ظهر روز دهم می رسد و تمام... 

دلم میخواهد از اخبار از زندگی از شرجی هوا و از خلقت چند روزی مرخصی بگیرم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.