الحمدلله های روز اول کاری رو می نویسم که یادم نره و فردای سختی ها فراموشم نشه که یه روز قشنگ کارم رو اینجا شروع کرده ام:
- مسیرش نزدیکه .دستم کم نیم ساعت نزدیک تر از شرکت قبلی.
- یه عالمه بانک اطرافش هست( نمیدونم چرا برام مهمه ولی خب برام مهمه).
- آقای جوگندمی رو موقع پیاده شدن دم در شرکت می بوسم و دیگه در نمیره و براش عادیه.
- قهوه هاش معرکه هستند.
- رفتم حساب بانک ملت رو فعال کنم. دیدم مانده توش چهار تومن هست! یه ور ذهنم خوشحال شد. یه ور ذهنم نرخ تورم از سالی که حج رفتنم بهم خورد رو حساب کرد. یه ور دیگه هم هوس کعبه کرد. بعد دید با این پول همون هوس مشهد هم عالیه. تازه امروز تولدش هم که هست.
- شرکت جدید برام همین اولین کاری ده روز کارکرد رد کرده تا حقوق که میدن برای منم واریزی باشه. خب با همین کار حسابی منو متعهد کردند.
- تونسته ام کار خیر کنم. حواسم هست با گفتنش خرابش نکنم ولی خوشحالم.
یه دونه بدی هم بگم:
- وضو گرفتن توی شرکت جدید خیلی سخته
سلام
به به مبارکه،
ان شاءالله به برکت میلاد امام مهربونیها، دور و برتون پر از همکارهای مهربون بشه
سلام خورشید عزیزم
ان شالله دل همه شاد باشه
مبارکه عزیزم
سلام
ممنونم
خدا رو شکر
سلام
سلام
لحظه لحظه هایت در محل کار جدید قرین با یاد حضرت حق که فی ذاته همه چیز با خودش می آورد از خبر و برکت ظاهری و باطنی و حال خوب و آرامش و آسایش
سلام مخمور قشنگم
ممنونم
مبارکت باشه
همین که حال دلت خوبه خدا را شکر
سلام عزیزم
حال همه مون ان شالله عالی باشه
من همچنان می خونمت
انرژی بگیری برای ادامه نوشتن
سلام زهره جان
مرسییییییییییییییی
وااای چه خوب که نزدیکتر هست
و البته که داشتن یک قهوه ی دلچسب هم حسن بزرگی است
ایشالله کلی همکار خوب و دوست خوبتر اونجا برای خودت پیدا کنی
وای ببین کی اینجاست
سلام
ممنونم
خیلی خوشبین هستم
کار جدیدتون مبارک ، پرروزی و برکت و آبرو باشه برات ، خوشحالم برات برای همه چی و خصوصا بوسه
سلام متین جان
ممنونم