پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

Gott ist tot

آنکه امروز عین مادرمرده ها نشسته بودکنار اتوبان همت و زار میزد منم که نمی توانم تصویر عروسک تک شاخ خون آلود در لاشه هواپیما را از ذهنم و از زندگی ام پاک کنم.


نظرات 14 + ارسال نظر
دنا شنبه 28 دی 1398 ساعت 07:31 ق.ظ

خدا به دل بازمانده ها مخصوصن صبر بده. در کلمه نمی گنجه عمق فاجعه.

سلام
خیلی تلخه

سیما چهارشنبه 25 دی 1398 ساعت 02:22 ب.ظ

گولو جان بیش از ده ساله خوانندتم و با فکرت اشنایی دارم. ولی داری زود و کمی ناعادلانه قضاوت میکنی بنظرم. اگر چیزی محسوب نمیشه ،پس برای شما چرا مهمه که کسی کسیو بکشه و بهش لقب شهید بده؟ پس اینم مهم نباشه شهید یا مرده. بعدم، میگن ما فوری اعلام کردیم و دوروز قرنطینه بودیم و اونها بررسی کردن. حالا هم که خیلی چیزها داره مشخص میشه.... . یاحق.

سلام
منظورم اینه که وقتی کسی نمیخواد بمیره و در راهی قدم نمیذاره که تهش شهادت باشه چه فرقی داره وقتی جونش رو از دست داد ما چه لقبی بدیم؟
من به میگن ها کاری ندارم
به ادعاها توجه میکنم

B سه‌شنبه 24 دی 1398 ساعت 05:38 ب.ظ

سلام با عرض معذرت
شماها کاسه های داغتر از آش هستین

سلام
البته آش اگر خانواده های این عزیزان باشه باید بگم خیر.
لابد داغ عزیز بی گناه ندیده اید و ان شاالله نبینید

فاطمه اردیبهشتی سه‌شنبه 24 دی 1398 ساعت 11:36 ق.ظ

گولو هر روز صفحه ات رو چک کردم ولی تو اولین پستو شنبه گذاشتی . قبلش برات مهم نبود اون دسته گلها پرپر شدن یا وقتی فهمیدی اشتباه سپاهه برات مهم شد؟
ببخشید رک میگم ولی برام سواله و دلم میخواد لااقل تو فضاهای خصوصی ازادی بیان رو تجربه کنم بدون ترس از تخطئه شدن.

سلام
بسیار غمگین بودم ولی مرگ رو تکمیل کننده زندگی میدونم. برای همین بیشتر غمگین مرگشون بودم تا نحوه مرگ.
وقتی فهمیدم خطا بوده جگرم اتش گرفت. از این بی مسئولیتی
چون حتی اگر قبول کنم بی مسئولیتی نبوده نمیتونم قبول کنم کتمان این مسئله هم عمدی نبوده
فکر اینکه کشور مادری شون از اوکراین انتظار جبران خسارت داشته ولی اگر کانادا پیگیری نمیکرد هرگز متوجه نمیشدیم که این مسئله اصلش چیه خیلی اذیتم کرد
اونقدر که تا دو روز اشک الود بودم و باعث شد توی روش زندگی و برنامه ریزی اینده ام تجدید نظر کنم

یاسمین دوشنبه 23 دی 1398 ساعت 04:03 ب.ظ

سلام
اونی که نشسته بود تو ماشین و عین معتادای حرفه ای سیگار با سیگار روشن میکرد اونم واسه اولین بارش زار زار جیغ میکشید منم
کاش نقص فنی کاش

سلام
آخ گفتی
میفهمم چی میگی

سیما یکشنبه 22 دی 1398 ساعت 11:25 ب.ظ

خون اینجور کشته شدن بی گناه شهید محسوب میشه مثل کشته شدگان در بمبارانهای زمان جنگ. اگر اپراتور مقصره که بارها و بارها عذرخواستن و گفتن اشتباه شده. و اگر و برای دستهای پشت پرده ، الله اعلم

مهم نیست چی محسوب بشه
به نظرت با عذر خواهی کسی زنده میشه؟
به نظرت با کتمان این مسئله به اعتبار دولت چیزی اضافه شد؟

پرژین یکشنبه 22 دی 1398 ساعت 09:47 ب.ظ

زجری که به خانواده هاشون تحمیل شده،لحظات من رو سیاه تر از اونی که بود،کرده.

آخ پرژین
جنایت بر میت بود

کیانوش یکشنبه 22 دی 1398 ساعت 11:55 ق.ظ

سلام
هر لحظه می گم من که هیچ کدومشون رو نمی شناختم روانی شدم ،خانواده هاشون چه می کنند با این درد درمان ناپذیر؟

سلام
جنایت بر میت کردن اینا

سمیه یکشنبه 22 دی 1398 ساعت 10:45 ق.ظ

این شعارهای وطن پرستی و دلتنگی و خانواده رو ول کنید موقعیت و شرایطشو داریم بریم هر کی بتونه بره حتی اگه اخرش مثل هواپیمای اوکراینی بشه حداقل چند سال مثل ادم زندگی کردیم حداقل اگه سختی کشیدیم ارزششو داشته که یه پدرخونده مثل کانادا داشته باشیم

سلام
گاهی شعار نیست
ترس هست

متولد ماه مهر یکشنبه 22 دی 1398 ساعت 09:09 ق.ظ

چقدر زندگی درد داره، منم خیلی خسته و داغونم فکرشون یک لحظه آرومم نمی گذاره.

سلام
همه چی از دیروز برام غبار گرفته

سیما یکشنبه 22 دی 1398 ساعت 12:20 ق.ظ

سلام گولو جان

روزی که شهادت زوری بشود یعنی چی؟

سلام
یعنی به زور به قتل برسانندت و اسم شهید رویت بگذارند

سارا شنبه 21 دی 1398 ساعت 04:04 ب.ظ

ما ملتی هستیم که هم ترور می‌شویم، هم تحقیر و هم کشته

سلام
دقیقا

تارا شنبه 21 دی 1398 ساعت 01:42 ب.ظ

وای وای گولو چی بگم از سنگینی این غم

سلام تارا
کجای راه رو غلط رفتیم که داریم تحمیق میشیم

سوفی شنبه 21 دی 1398 ساعت 12:44 ب.ظ

ای وای گولوی عزیزم، من نگران همه تون هستم و بیشترتر نگران بعضی هاتون. نگران تو که هنوز در دوری نقاهت به سر می بری و این حجم غم و عصه زهر هست، زهر. کاش دنیا جای بهتری بود. ای خدا، ای خدا منم نمی تونم اون تصویر رو از ذهنم پاک کنم، ای وای ای وای هی خواهرزاده گک سه ساله و پنج ساله ام میاند جلوی چشم هام که از همین عروسک دارند و هی یک دردی چنگ میزنه به قفسه ی سینه ام

سلام سوفی
اون پونی داره منو دیوانه میکنه
انگار حنای خودمه که از دستم رفته

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.