پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

یک شروع پاستورال- بورلسک



مارکس در لابه لای نوشته هایش اشاره کرده که تاریخ دوبار تکرار میشود: یکبار تراژدی و باردیگر کمدی، اما تجربه به من نشان داده که خداوند لابد به علت ضیق وقت ترجیح میدهد هر دو ورژن تراژدی و کمدی را همزمان بر سرم نازل کند. از قضا اینبار قبل از اینکه دهانم به گفتن واژه ی همسرم عادت کند دارم برای همه توضیح میدهم که پدر همسرم به رحمت خدا رفته اند .




پ.ن: دوست دارم بجای تبریک ازدواج، برای پدرجون فاتحه بفرستید و آرزوی بهشت کنید. غم از دست دادن ایشان برایم بسیار بسیار سخت است.




نظرات 76 + ارسال نظر
ریحانه سه‌شنبه 20 فروردین 1398 ساعت 12:38 ق.ظ

تبریک و تسلیت.
ولی چقدر خوبه که همسرت در غم از دست دادن پدرش تنها نیست و تو رو داره. ببین چقدر شیک نیمه پر لیوان رو دیدم.

انشاالله خوشبخت باشید در کنار هم و کلی کیف کنین. و برای پدر همسرتون هم ارزوی ارامش و رحمت دارم.

سلام
نیمه ای رو دیدی که به امید اون داریم تحمل میکنیم.
هردومون دلمون به همین چیزا خوشه

ممنونم

سارا دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 10:39 ب.ظ

گولو بی صبرانه منتظرم تو از عشق بنویسی و ما هم از نو عاشق بشیم.

سلام سارا
راستش هنوز از عشق خیلی ناکامم
یهویی پرت شده ایم توی زندگی
البته اینم حتما حلاوتی داره که انشاالله به مرور تجربه می کنیم

ربولی حسن کور دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 10:34 ب.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام
تبریک و تسلیت عرض می کنم

سلام دکتر
خیلی ممنونم

سارا دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 10:31 ب.ظ

عزیز دلم، محبوب حسینا، تیریک می گم. آقای همسر چقدر خوشبخته که یک نور چشمی داره

سلام
ممنونم
این نظر لطف شماست

Yaghish دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 09:44 ب.ظ

گولو ووووو وای چقدر خوشحال و چقدر سورپرایزم شدم . خداوند پدر همسرت را رحمت کنه . بابت خبر ازدواج یه بغل گنده و بوس .

سلام یاغیش
رفیق قدیمی
چطوری
بپر بغلم

نازنین دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 06:25 ب.ظ http://avazedohol.blog.ir

مبارکه گولوووووووی عزیزم
ایشالا خوش و خوشبخت باشید در کنار هم.
انشاءالله روح پدر همسرتون رو هم در آرامش ابدی باشه

سلام
بسیار ممنونم نازنینکم

رها دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 03:01 ب.ظ

سلام رفیق، بهارت مبارک
خبر خوبو یه دوست خوب قدیمی وبلاگی بهم داد و همونجا درجا کلی دلم غنج رفت...
هیچی نمی تونست امروز انقده خوشحالم کنه.
وقتی اومدم که خودمم ببینم، اون یکی خبر تلخم دیدم.
خب زندگی همینه دیگه، درهم، ریز و درشت، تلخ و شیرین.
از ته دل برات آرزوی بخت سفید، دل خوش، زندگی پر برکت دارم و امیدوارم شیرین ترین عشقها رو کنار همسفر زندگیت تجربه کنی.
پا گشا دعوتی ها

سلام رها جان
زندگی همینه
حلقه ی پیوسته ی مرگ و زندگی
و کی میدونه مرگ کدومه و زندگی کدوم
همونطور که پیامبر گفت مردم خوابند، وقتی میمیرند بیدار میشند

الهی من بخورمت که حواست به پاگشا هست

مانا دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 02:41 ب.ظ

مبارک باشه به به عروس خانم اقا اومدی همین یه چیکه نوشتی و الفرار؟ جماعتی را غرق در فضولی و چشم انتظار نگه داشتی که چی بشه؟ یالا زود زود تعریف کن ببینم با این اقای خوشبخت چطوری اشنا شدی چی کارست چندسالشه و ....همه چی را بگو
سیل پل دختر اومد اولین چیزی که یادم افتاد میدونی چی بود؟ اون خاستگار لرستانی ات که گفت سوغات شهرمون گرز هستوسط نگرانی ام و جستجوی اخبار هی اون گرز میاومد گوشه ذهنم و تو گل و لای نگاهم‌ پی گرز بود

سلام عزیزم
ممنونم
اتفاقا ولایت همسرم نزدیک همون شهر هست و منم یادشون افتادم .البته همسرم کرد هستند.

آرام دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 02:21 ب.ظ

براشون فاتحه خوندم
و برای خوشبختیت از ته دلم دعا میکنم.

امسال اولین بار اعتکاف رفتم و چقدر به یادت بودم.

ولی استاد سورپرایزیا

سلام آرام
مبارک باشه سال و اعتکافت
یه بارم خواستم عین بچه ادم بیام بگم
حسینا سورپرایز کرد

فاطمه دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 02:14 ب.ظ

گولو‌ گولو‌ گولوی عزیزم... چون گفتی دوست داری بجای تبریک ازدواج ، فاتحه بخوانیم ، همین الان حمد و سوره می‌خونم و برای شادی روحشون صلوات می‌فرستم و دعا میکنم... وگرنه که حرفها داشتم برای تویی که همیشه یادم انداختی باید توکل کرد... راستی من همون فاطمه ی مشهدی به قول تو گوشه‌ی چش آهویی هستم که رد پام پیدا نیست اما رد مهر تو توی دلم همیشه هست،میشه برام خیلی دعا کنی؟ اولین و ساده ترین مورد هم کنکور ارشدمه

سلام چشم آهویی خودم
یادته نشستیم روبروی گنبد و حرف زدیم؟
چقدر بالنده شدی دخترجان
ماشالله بهت که رسیدی به ارشد
برات یه دعای عالی توی یه جای عالی دارم و واقعا امیدوارم که زود زود مستجاب بشه عزیزکم

سمیه.س دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 01:51 ب.ظ

سلام پرنده.
اینقدر این دو سال اخیر آرام مینویسی هر خبری را,که انگار چیزی نمینویسی.انگار در گوسم جوایی میکنی و میروی.جریان سیال نوشته هابت مث موج های یک دریای آرامند..
بتوی این پست دو خبر مهم داده ای و من دوباره همان حس را کردم
نوشته ای بر موجی آبی و آرلم...
سعادت؟خوشبختی؟عاقبت بخیری؟ نه نه بهتر است دعایم برای تو چنین باشد.خداوند آرزوهای تو را در مسیر صلاح خویش هدایت کتد
برای پدر هنسر
در بهشت بودن؟ شاد بودن؟
نه دعا میکنم جایگاهی نیکو کنار حسینایت داشته باسد.
و برای شما, اری صبر آرزو میکنم.

سلام سمیه عزیزم
میدونی چقدر دوست دارم وقتی برام مینویسی؟
من اشتباه کردم
اومدم زیادی برنامه ریزی کردم
غافل شدم از حسینای خلاق و کمی جدی
سورپرایزم کرد و کمی دلگیر
اما یادم اورد در همه جای دنیا و در همه حال حسیناست و من در اغوشش ارومم

مهرنوش دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 12:58 ب.ظ

سلام گولو جانم تبریک میگم واز صمیم قلیم برات ارزوی زندگی ارام وشیرین را از خدای مهربانم دارم . خیلی خیلی خبر خوش بموفعی بود .خدا رحمت کنه پدر همسر گرامی را ان شالله روحشون غرق در ارامش الهی

سلام
خیلی ممنونم عزیزم

سمیه دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 10:45 ق.ظ

وای نه چقد یهویی مبارک باشششششششششه خیلی خوشحال شدم امیدوارم خوشبخت بشین و پدر همسرتونم روحشون شاد

سلام سمیه جان
ممنونم
قرار بود یهویی باشه ولی اتفاقات یهویی تر چنان غافلگیرمون کردن که تا به خودمون اومدیم دیدیم پرت شده ایم توی زندگی

سارا دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 09:57 ق.ظ

عزیز دلم هر چند می دونم که لحظه های سختی داشتین ولی تنها کاری که می تونم بکنم اینه که برای شما و همسرت یک عالمه آرزوی خوشبختی و تجربه کلی حس بی نظیر و شیرین در کنار هم در سالهای طولانی و عاقبت بخیری رو آرزو کنم و برای پدر همسرتون آرزوی روح شاد بهشت و آرامش ابدی و برای تمام عزیزانتون سلامتی و طول عمر
عشق و شادی همراه همیشگیتون گولوی مهربون

سلام سارا جان
خیلی ممنونم از آرزوی خوبت

ماهک دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 09:17 ق.ظ

سلام
خداوند رحمتشون کنه. بهشت برین جایگاهشون باشه. انشاالله دعای خیرشون پشت و پناه زندگیتون باشه.

سلام
ممنونم ماهک
حرفت به دلم نشست

فیروزه دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 07:53 ق.ظ

سلام گولوی عزیز ، خدا رحمت کنه پدر همسر عزبزت را .....
ولی چرا از واژه باخت استفاده کردی ؟ شاید صلاح بوده پدر همسرت در آغوش حسینای تو آرام بگیره .
خیلی تبریک میگم بابت ازدواجت ، خیلی سعادتمند باشی ، خیلی متوکل باشی و خیلی همسرانه تسکین بخش این روزهای همراه زندگیت..
ولی واقعا دوست دارم بعدا و در بک فراغ بال حسابی برامون بنویسی از این اتفاق ناب زندگیت ، دو سال پیش در حرم امام رضا خیلی خیلی و با حال بسیار عالی دعایت کردم . من هیچ وقت هیچ وقت دست خالی از حرم بر نگشتم .
راستی امروز ۱۹ فروردینه ، لیست آرزوهات رو بعد از خوندن سوره شمس بگذار لای قران و روی همان سوره . بین ساعت ۱۱ صبح تا ۱۱ شب .

سلام فیروزه جان
ممنونم
کلی طول کشید تا متوجه بشوم کجا واژه باخت را استفاده کرده ام
و وقتی پیدایش کردم خنده ام گرفت
در برچسب ها ننوشته ام باخت
نوشته ام جشن ازدواجم با مجلس ختم پدر همسرم همزمان شد
که بعلت کمبود فضا فاصله ی بین با و ختم حذف شده

جایی که حسینا هست باخت جزو کلمات من نخواهد بود
ممنونم از دعات برام
امروز شرف الشمس هست و چه خوب که گفتی

رسوب دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 01:40 ق.ظ

سلام
نمیدونی چقدددر از ته قلب برات خوشحال شدم. انشالله یه زندگی طووولانی پر از خیر و برکت و رشد کنار هم تجربه کنین.
امیدوارم خدا به همسرت و شما صبر بده و پدرشون رو در آغوش رحمتش بگیره.

سلام رسوب عزیزم
ممنونم

متین دوشنبه 19 فروردین 1398 ساعت 12:47 ق.ظ

سلام خدا رحتشون کنه

سلام
ممنونم

هاله یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 07:06 ب.ظ

عزیزم نمی دونستم ازدواج کردی که تبریک بگم. اینم یه بخشی از زندگیه که متاسفانه گاهی خیلی بیرحمانه خودش رو نشون میده.خیلی سخته شادی جاش رو به غم بده. امیدوارم از این به بعد همیشه شادی مهمان شما و همسرت باشه‌

سلام
والله خودمم نمیدونستم هنوز! یعنی جریان اتفاقات طوری شد که قبل از اعلام خبر ازدواجم دارم خبر از دست دادن پدر همسرم رو میدم
ممنونم عزیزم

مهتا یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 05:39 ب.ظ

سوپرایز زیبایی بود عزیزم خیلی بهت تبریک میگم خدا پدر جونو رحمت کنه

سلام
ممنونم

mahee یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 05:39 ب.ظ

وااااای گولو....عزییییزم....
چقد شوکه شدم از پستت..
خیلی خیلی مبارک‌ باشه. الهی که عاقبت بخیر بشین کنار همدیگه. خوشبخت بشی دختر که لایقشی.
خدا رحمت کنه پدرجان رو..بهشت برین جاش باشه انشالا. خدا صبر بده به خانوادش و شما.

سلام ماهی
دیدی بالاخره ازدواجم هم ماجرا دار شد
یعنی روز اروم به ما نیومده
روی ماهت و روی ماه جوجه رو میبوسم

الی یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 03:21 ب.ظ http://rozegareshirineman.blogsky.com

گولوی عزییییییییییییییزم
هزار بار تبریک من شما رو چند سال پیش از نزدیک دیده ام و با هم چند کلامی حرف زدیم ، در همایشی با موضوعی ضایع
الان که شما عروس شده ای ، من یک پسرک بامزه شیطون دارم و یه مامان سر شلوغی شدم که خدا میدونه
یهو پرتاب شدم به اون روزها،؛ وااااای باورم نمیشه چند سال از اون روزا گذشته ، انگار همین دیروز بود

سلام
از دست این بازی های روزگار
خدا شما رو برای پسرک و پسرک رو برای شما نگه داره

lili یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 03:07 ب.ظ

خیلی مبارک خیلی خوشحال شدم
ببت فوت پدر همسرتون هم تسلیت می گم
روحش شاد قطعا

سلام لیلی
ممنونم

* یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 02:03 ب.ظ

I have o send my congrats. Hope the happy man appreciates you as much as you deserve.
and sorry for your loss.
May he rest in peace.

سلام
ممنونم

شیرین یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 01:29 ب.ظ http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام پرنده عروس،
یاد پدر گرامی باشه همیشه و عروسی مبارکت باشه

سلام شیرینکم
دوستت دارم زیاد
ممنونم

زهرا یکشنبه 18 فروردین 1398 ساعت 12:32 ب.ظ

همنشین بهترین های خداوند باشند

زهرا جان سلام
کامنتت بسیار به دلم نشست
الهی آمن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.