پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

امیر عشق رسید و شرابخانه گشود


گل های نرگس باغچه شکفته اند و هر روز صبح نرگس های زرد و درشت و خوشحال تازه به رویم سلام میکنند. نور خورشید مهربان تر میتابد و اسفند، این ماه عزیز، ماه اول بهار قلبم را پر از شادی کرده است.
دلم می خواهد همه را، حتی گربه های شکاک کوچه را در بغل بگیرم و ببوسم. جهان دارد بیدار میشود و غصه ها ارزشی ندارند. و از همه زیباتر. ماه رجب دارد میاید. همین پنج شنبه هزاران آرزو را به آسمان میفرستند و اجابت خواهد بارید.
و عید که همیشه دلگیر بود ، امسال بوی اعتکاف و عشق میدهد...

تمام این ها زیبا  نیست؟