آن صد و بیست و چهار هزار بین النهرینی هم دردی از من دوا نکردند
درباره من
من چیزهایی را که در دنیا وجود ندارند، چیزهایی را که اندکی فراتر از دنیا شناورند، ترجیح میدهم. میل دارم وارد دنیا نشوم، در آستانهی دنیا بمانم، بنگرم، بینهایت بنگرم، عاشقانه بنگرم، فقط بنگرم....
ادامه...
گولو ققنوس نیست، اما هر از چند گاهی از خاکستر روزگار سربرمیاورد. گیرم آتش را خود به پا کرده باشد، گیرم دردهای زایش را ناله کرده باشد، هرچه که باشد گولو اینجاست و اینجا سرزمین مادری کلماتش است...