رفتم اعتکاف .
دعا کردم.
خودم را با اعمال مستحب خفه نکردم.
هزار بار شکر کردم که زنده ام و معتکفم و دردهایم خرد و حقیر هستند.
در پشت بام قفل بود. از خادم کلید گرفتم. از گلدسته بالا رفتم. این دفعه کیف سابق را نداشت. شاید چون میدانم غلظت خدا همه جا یکسان است.
شب آخر را بیدار ماندم. نماز امام جواد را کنار گنبد خواندم. شیطنت کردم و از گنبد بالا رفتم. به سختی بالای گنبد نشستم و به میله پرچم چسبیدم. بعد در نور مهتاب دعا کردم. به اسم و به رسم هرکه را میشناختم و نمیشناختم یاد کردم. گفتم حسینا مرسی که زنده ام.گفتم حسینا آدمها را دریاب. ساعت 4 صبح بود. لابد صدایم رفته روی پیغامگیر: حسینا پشت میزش نبود، داشت سرنوشت مردم ترکیه و سوریه را با جوهر سیاه می نوشت. حسینا گاهی ترسناک میشود.
قبول باشد
سلام ممنونم
ای کاش توی اون اسم ها اسم من هم بوده باشه
قبول باشه گولو جان
میدونی زلزله یه پیشامده کاااملا تصادفی هست، اما میشه ازش جان سالم به در برد...نمیدونم عکس ساختمان نظام مهندسی یکی از شهرهای ترکیه را دیدی یا نه حتی شیشه هایش هم نشکسته... پس میتوان با کمی درایت و عقلی که خدا به انسان داده با این پیشامدها هم مقابله کرد....
اما عمر هرکسی هم پیمونه ای داره و وقتی میبینم کسی بعد 122ساعت زنده از زیر آوار بیرون میاد بیشتر به این میرسم " گر نگه دار من آنست که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد"
سلام شک نکن بود
ای جانمممم عزیز دلم ممنون که به یادم بودی منم تو حرم آقا امام رضا به یادت بودم انشالله که همگیمون حاجت روا بشیم
سلام
نور بیاد تیو زندگی ات که دلگرمم کردی
اخ گولو جان حسینا گاهی ترسناک می شود ......می ترسم خیلیییی
سلام
منم
سلام . قبول باشه عبودیتتون در پیشگاه معبود
من اینجوری بهش نگاه نمی کنم اونایی که مُردند به آرامش رسیدن اونایی که موندن رنج عظیمی رو تحمل میکنن تا روزی که با مرگ به آرامش برسند و مقامی بالاتر پیدا کنن. این زندگی خیلی موقته که اگه به موقت بودنش یقین نداشتم داغون میشدم. خدا خودش به همه صبر بده انشالله
سلام
انشالله
قبول باشه
مرسی دل ارام عزیز من