پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

پرنده گولو

آتشی در درون من است که با نوشتن آرام می گیرد

خواندن نگفته ها از ته چشم های نخطه ای

با سردرد بسیار وحشتناک ازخواب بیدار شدم. عق زدم و عق زدم  و عق زدم تا کمی بهتر شدم. نماز صبح را نشسته خواندم و کل مسیر تا محل کارم را توی ماشین خوابیدم.با چشمهای گرفته از درد در جلسه نکوهش مدیران در صبح شنبه! شرکت کردم  که از قضا قرعه به نام  منابع انسانی بود. تمام خطاهای ریز و درشت شرکت طی قرن گذشته ک منجر به وضعیت بحران شده را پذیرفتم، پشت سیستم نشستم و بی وقفه کار مدیر و کارشناس و منشی منابع انسانی را انجام دادم.( کارشناس استعفا کرده و منشی مرخصی است). ساعت یک سرم را بلند کرده ام و دیده ام اذان شده. دویده ام توی نمازخانه و نماز اول ماه خوانده ام و توی قنوت گریه ام گرفته و از حاجت های خرد و شخصی ام خجالت کشیده ام و دعاهای بزرگ کرده ام و باز برگشته ام پشت سیستم و بین کارها این صفحه را باز کرده ام که بگویم امروز اول رجب است و من از شما که حسینایی انتظار دارم بنشینی توی دستهای خدایی ات و قصه ام را با ادبیات خودت بخوانی و بگویی حواسم هست گولو، حتی اگر بلند نگفته باشی که میترسی...

نظرات 13 + ارسال نظر
بهار از کویر جمعه 15 اسفند 1399 ساعت 03:38 ب.ظ

گولو عزیز این مدت خاموش می خوندمتون نمی تونستم پیام بگذارم .وقتی که ناخوش بودی براتون دعا می کردم .خیلییی خوشحالم بهتر شدین در کنار اقای جو گندمی خوشبخت وشاد باشی .منم عاشق ماه رجب و رمضان هستم .عشق می کنم با نمازای اول وقت ودعا .کاش همه سال اینطور بودم .برای منم دعا کن شما خیلی عاشق تر هستی

سلام
ممنونم بهار
برای هم دعا کنیم

دل آرام جمعه 15 اسفند 1399 ساعت 12:04 ق.ظ

چند وقته می نویسی و من نمیدونم؟
چرا این بلاگ اسکای نمیگه به روز کردی
خوشحالم فهمیدم می‌نویسی

سلااااااااااااام
گیلاسی موجب خیر شد
من همیشه خاموش میخونمت

اقیانوس دوشنبه 4 اسفند 1399 ساعت 11:22 ب.ظ

الان بگم بعد خوندن این پست گریه کردم خیلی بی ربطه؟
کاش کرونا نبود میشد بغلت میکردم
در دل بر باعث و بانی اون ماجرا (مریم) همچنان بد و بیراه گفته و آرزو میکنم با ختم به خیر شدن پرونده، با قلبی مملو از شادی و دلی سراسر امید رقص کنان به سال ۱۴۰۰ وارد بشی

سلام اقیانوس
نمیدونی چقدر به این دعا نیاز دارم
بغلت رسید

هیچ دوشنبه 4 اسفند 1399 ساعت 09:45 ب.ظ

سلام
خوبه که امیدوارید. دعا کنید حال منم خوب بشه

سلام
حالتون خوش و دلتون شاد

دخترچه یکشنبه 3 اسفند 1399 ساعت 12:33 ق.ظ

سلام
دلم تنگه

سلام
حشر
حشر
حشر
هر شب یادتم

سپیده پنج‌شنبه 30 بهمن 1399 ساعت 10:46 ب.ظ

سلام گولوی نازنینم
میشه از حسینا بخواهی یک نیمچه نگاهی هم به من بکنه که این‌ روزها بدجوری داغونم

سلام
بروی چشمم

تارا چهارشنبه 29 بهمن 1399 ساعت 11:47 ق.ظ

سلام مرسی که با اون حال هم برامون نوشتی
التماس دعا

سلام تارا
یار قدیمی

سیده سه‌شنبه 28 بهمن 1399 ساعت 06:37 ب.ظ

ان شاالله قبول باشه و همیشه سلامت باشید و صبح ها هم سرحال

سلام
ممنونم

مامان فرشته ها دوشنبه 27 بهمن 1399 ساعت 09:13 ب.ظ

گولوی دوست داشتنی

سلام

زهرا دوشنبه 27 بهمن 1399 ساعت 03:14 ب.ظ

گولوی مهربونم حاجت روا بشی انشااله

سلام
ان شالله همه مون دلخوش بشیم

علی یکشنبه 26 بهمن 1399 ساعت 03:50 ب.ظ http://HAVAYEAZAD.IR

سلام قلمتان خیلی خوبه
ولی همه اش حدیث نفسه
دیگران نمی تونن با تجربه زیسته شما اخت بگیرن
کمی عمومی اش کن

سلام
اینجا دفتر یادداشت بنده است
نه دامنه عمومی

قوی گنگ یکشنبه 26 بهمن 1399 ساعت 10:47 ق.ظ

تو این روزهای قرنطینه و هر روز خون بالا اوردن و گریه های نیمه شبی چقدر منتظر اومدن این ماه بودم و چقدر امیدوار شدم از حسینایی گفتی که عجیب ازش ناراحتم اما دوستش دارم
دعا کن گولو

سلام
منم یه جور خوبی ام
دعا کنیم برای هم

نسترن یکشنبه 26 بهمن 1399 ساعت 08:46 ق.ظ http://second-house.blogfa.com/

قبول باشه

سلام

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.