من چیزهایی را که در دنیا وجود ندارند، چیزهایی را که اندکی فراتر از دنیا شناورند، ترجیح میدهم. میل دارم وارد دنیا نشوم، در آستانهی دنیا بمانم، بنگرم، بینهایت بنگرم، عاشقانه بنگرم، فقط بنگرم....
ادامه...
همه ی سالها، همه عرفه ها، همه روزه ها و نمازها، همه اش مال خودت. امروز و اینجا من فقط بغلت را میخوام که دست بکشی به موهای در هم گوریده ام و بگویی هیسسسسسس آرام باش گولو. و من آرام شوم که همه را می دانی و بیشتر را هم می دانی و می دانی که می ترسم از نمازهای صبح که قضا میشوند و دغدغه هایی که غذا میشوند...